Contact تماس با ما
Video Clips ويدئو
مشخصات فيلمها
English Site   English Site
 
 
آخرين فيلمها
خوابهای دنباله دار
خوابهای دنباله دار(1388)
گالري عكس ، تيزر
بچه هاي ابدي
بچه هاى ابدى(1385)
گالري عكس ، تيزر
روياي خيس
روياي خيس(1384)
گالري عكس ، تيزر
شمعي در باد
شمعي در باد(1382)
گالري عكس ، تيزر
عشق بدون مرز
شمعي در باد(1382)
گالري عكس ، تيزر
 
 
   
   
       تاريخ درج خبر :13/11/88

پوران درخشنده در «خواب‌های دنباله‌دار» باز هم به دغدغه‌های همیشگی‌اش درباره كودكان و نوجوانان و بویژه نوجوانان معلول می‌پردازد. نهمین فیلم بلند داستانی پوران درخشنده امسال در فهرست فیلم‌های بخش مسابقه بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر قرار گرفت و با واكنش‌های متفاوتی از سوی منتقدان مواجه شد.به بهانه اكران فیلم خواب دنباله دار‌ در جشنواره امسال فیلم فجر با او هم صحبت شدیم.

>>یكی از انتقادهایی كه به فیلم شما می‌شود، دوپاره بودن آن است. در نیمه اول با دختری مواجهیم كه خواب‌های واقعی می‌بیند و در نیمه دوم دختر معلول قهرمان داستان می‌شود. می‌خواستم بدانم در پرداخت قصه بیشتر به كدام یك از این شخصیت‌ها فكر می‌كردید؟

>هر دو اینها برایم مهم بودند. دختر اولی و دومی ‌نهایتا همه بچه‌های ما هستند كه باید در كلاس درس بخوانند.
فیلم‌های من همیشه به انسان نگاه خاصی داشته. 2 دختر بچه‌اند كه یكی درس می‌خواند و دیگری از درس محروم شده. من می‌خواستم اینها را با هم پیوند بزنم كه در كنار هم قرار بگیرند. از خواب‌های دختر اول می‌خواستم به واقعیت زندگی دختر دوم برسم. آخر سر به این باور می‌رسند كه هر دو باید در كلاس درس بخوانند. هدف من فراتر از این بود كه به داستان 2كودك بپردازم. می‌خواستم با موضوع كودكان به مفهوم عدالت و آموزش به عنوان حق طبیعی هر انسان برسم.

>>مساله دلبستگی عاطفی شما به معلولان همچنان در قصه‌هایتان دیده می‌شود. این دلبستگی از كجا ناشی می‌شود؟

>معلولان آدم‌های فراموش شده‌ای هستند. از نظر من بچه‌ای كه پدر و مادر ندارد هم یك معلول است كه معلولیتش در آینده دیده می‌شود. اتفاقاتی در آینده برایش می‌افتد كه اجتناب ناپذیر است. این بچه معلولی كه می‌بینید نه پدر داشت و نه مادر. این بچه باید درس بخواند. من می‌خواستم به بهانه فیلم كودك، به مساله آموزش كودكان بپردازم. كودك بستر كار من بود. دختر اولی دختری است كه برادرش را نگه می‌دارد و درس هم می‌خواند. نگران دیگران هم هست، اما هیچ كسی حرفش را قبول نمی‌كند چون بچه است.

>>بیشتر دنبال این بودید كه برای كودكان فیلم بسازید یا درباره كودكان؟

>فیلم من هم برای كودكان است و هم درباره كودكان. سعی كردم هر دو را داشته باشم.

>>فضاسازی فیلم شما برای القای ترس در نیمه اول فیلم خوب از كار در آمده است. سكانسی كه دختر در دستشویی گیر می‌كند پیش زمینه‌ای است برای ترسیدن او در سكانس‌های بعدی. نمی‌شد همین فضای ترسناك را گسترش دهید و با دختر بچه خردسال به یك قصه مجزا برسید؟

>نمی‌خواستم در ژانر وحشت فیلم بسازم. می‌خواستم به فضاهای ذهنی یك كودك نزدیك شوم و این كه چطور دچار استرس می‌شود. در لحظاتی كه دزد را می‌بیند و پلیس با او برخورد می‌كند، می‌ترسد. در همه لحظات نشانه‌هایی از استرس و ترس وجود دارد. به همین سبب وقتی می‌خوابد، خواب‌های ترسناك می‌بیند و ترسش ادامه پیدا می‌كند.

>>در فیلم از رویاهای صادقانه یك كودك سخن می‌گویید. خودتان چقدر به مساله «رویای صادقانه» اعتقاد دارید؟

>خیلی اعتقاد دارم. این رویا بسیار پاك و واقعی است. گاهی وقت‌ها باید به این رویاها فكر كنیم. گاهی وقت‌ها یك چیزهایی را فراموش می‌كنیم. ما در برابر انسان‌های دیگر مسوولیم. نمی‌توانیم رهایشان كنیم. چرا این اتفاق برای دختر معلول پیش آمده؟ چرا اینقدر تلخ و ترسناك شده است. به خاطر این كه مهری ندیده. می‌گوید من داد كشیده‌ام، اما كسی صدایم را نشنیده. ‌دوست داشتم من را بغل كنند. بگویند دختر خوب. به من جایزه بدهند. من بچه‌ها را اذیت نكردم. چرا من را از مدرسه بیرون كردید؟ دارد یك جور مبارزه می‌كند. برای آگاهی خودش تلاش می‌كند.

>>اختلاف سنی دختر اول و دوم خیلی زیاد است. اما اشاره می‌شود كه هر دو در همان مدرسه درس می‌خوانده‌اند.

>دختر معلول خیلی قبل‌تر درس می‌خوانده. به این خاطر است كه دختر بچه اولی دختر معلول را نمی‌شناسد. دختر معلول سال‌ها پیش به مدرسه آمده و اخراجش كرده‌اند. خانم معلم می‌گوید ما یك هفته بیشتر نتوانستیم او را نگه داریم.

>>از همكاریتان با خانم «پانته‌آ بهرام» بگویید. پس از فیلم بچه‌های ابدی دومین بازی اش در فیلم‌های شما محسوب می‌شود.

>او نقش را خیلی خوب فهمید. او نقش یك معلم پرورشی را بازی می‌كند كه تا آخرین لحظه برای مسوولیتش تلاش كرد. می‌خواست بچه را آرام كند. تمام مدت توسل داشت و یك دنیای دیگری برای خودش ساخته بود. معلمی‌بود كه با درون آدم‌ها سر و كار داشت تا بیرونشان.

>>یكی از نقاط قوت فیلمتان این است كه كودكان در خواب‌های دنباله دار منفعل نیستند. از مدرسه فرار می‌كنند و خودشان تصمیم می‌گیرند.

>من نمی‌خواهم فیلمم به بچه‌های داستان ترحم‌آمیز نگاه كند. من جایی برای ترحم نمی‌گذارم. می‌خواهم خودشان روی پای خودشان بایستند. چون در نهایت كسی به دادشان نمی‌رسد. خودشان باید تلاش كنند تا ارتقا پیدا كنند. بچه معلول فیلم تلاش می‌كند یاد بگیرد. آخر سر این دو نفر در كنار هم قرار می‌گیرند. كلمه آفرین می‌تواند به وجود یك آدمی‌شخصیت بدهد. این آفرین را معلمش به او می‌گوید. اما خیلی دیر.

>>گفتید در پی ترحم نیستید. اما این اتفاق در فیلمتان می‌افتد. چون دختر معلول به دنبال جلب محبت دیگران است و می‌خواهد حس ترحم مخاطب را تحریك كند.

>نه این‌طور نیست. انسان وقتی درون پاكی دارد، محبت رویش تاثیر می‌گذارد. وقتی این دختر می‌خواهد از در بیرون بیاید،‌ می‌بیند كه كسی پاهایش را بسته است. یك دختر معلول زن صدمه دیده را تیمار كرده. می‌توانست این كار را نكند. در آن صورت خون از پایش خارج می‌شد و می‌مرد. این زن معلم را كشان كشان می‌آورد تا از او مراقبت كند.

>>ولی احساس مخاطب این است كه دارد آزارش می‌دهد. اگر او را به زیر زمین نمی‌كشاند، خانم معلم زودتر نجات پیدا می‌كرد.

>نه. دختر معلول می‌خواهد به زن توجه كند. صبحانه خودش را نمی‌خورد و برای این زن صدمه دیده می‌آورد. به او توجه می‌كند. خانم همتی متحول می‌شود. وقتی آزاد می‌شود برمی‌گردد. چون فكر می‌كند انسانیت فراتر از این است. نوجوان معلول به یك معلم یاد می‌دهد. یاد می‌دهد كه باید آدم‌ها را دید. معلم به زیر زمین برمی‌گردد و معلم دیگر را در عمق زمین پیدا می‌كند.

دختر معلول می‌گوید از مادر بدم می‌آید. چون مادرش به او بد كرده. فكر می‌كند همه مادرها بد هستند.

>>برخی جاها فیلمنامه‌تان براساس عنصر اتفاق پیش می‌رود. مثلا معلم دقیقا در جایی دچار حادثه می‌شود كه شاگرد قدیمی‌اش هم در آنجا زندگی می‌كند.

>ما می‌خواهیم به اینجا برسیم. معلمی‌دارد سر كارش می‌رود. تقدیر او را به جایی می‌كشاند كه دختر هم آنجاست. در زندگی ما تقدیر زیاد اتفاق می‌افتد. وظیفه ما به عنوان هنرمند این است كه تقدیر را نشان دهیم. سینما فقط سرگرمی‌نیست. سینما باید ارزش‌های انسانی را نشان بدهد. بخشی از رسالت ما این است. من فكر نمی‌كنم فقط فیلمی‌ بسازم كه بفروشد. با این نگاه وارد سینما نشده‌ام. دغدغه من این نیست. می‌خواهم آدم‌ها دیده شوند. هر كس وظیفه‌ای دارد. آموزش و پرورش چقدر به وظیفه‌اش عمل می‌كند؟ وقتی اینها به دنیا می‌آیند، نیاز به مراقبت دارند. پدر و مادر خیلی راحت اینها را رها می‌كنند.

>>از این كه فیلمتان در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر حضور دارد چه احساسی دارید؟

>خوب است كه فیلم دیده شود. در بخش مسابقه باشد چه بهتر. در یك رقابت هم قرار می‌گیرد. اما در مجموع داریم فیلم را برای مردم می‌سازیم. مردم باید با فیلم رابطه برقرار كنند. مردم قاضی‌های خوبی هستند. قضاوت را به عهده مردم بگذاریم.

>>پیش‌بینی می‌كنید فیلمتان در چه بخش‌هایی نامزد دریافت سیمرغ شود؟

>من پیش‌بینی نمی‌كنم. شما باید پیش‌بینی كنید. دو تا دختر خیلی خوب بازی كردند. امیدوارم دیده شوند.

بازگشت >>
جستجو